شمیم ادب
علمی،آموزشی،فرهنگی،اجتماعی

 

 

 

قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق

قهرمانان را بیدار کند. 


قایق از تور تهی

و دل از آرزوی مروارید،

هم چنان خواهم راند

نه به آبی ها دل خواهم بست

 

نه به دریا - پریانی که سر از آب به در می آرند. 


و در آن تابش تنهایی ماهی گیران

می فشانند فسون از سر گیسوهاشان

هم چنان خواهم راند 


پشت دریاها شهری است

که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

بام ها جای کبوترهایی است که به فواره ی هوش بشری می نگرند

دست هر کودک ده ساله ی شهر،شاخه ی معرفتی است

مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند

که به یک شعله،به یک خواب لطیف 


خاک،موسیقی احساس تو را می شنود

وصدای پر مرغان اساطیر می آید در باد


پشت دریاها شهری است

که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحر خیزان است

شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند

پشت دریاها شهری است

قایقی باید ساخت

سهراب سپهری


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی