غرور
شمیم ادب
علمی،آموزشی،فرهنگی،اجتماعی

 

با علم اگر عمل برابر گردد/ کام دو جهان ترا میسر گردد

مغرور مشو به خود که خواندی ورقی /زان روز حذر کن که ورق بر گردد (ابوسعيد)

شيخ ابوسعيد يكي از مريدان خود به نام خواجه حسن مودب را كه هنوز از خودخواهي

در باطنش بود ، فرمود تا سبدي برداشته به بازار رود ، هر شكنبه و جگر مي يابد بخردو

در آن سبد نهاده در پشت خود نهد و به خانقاه بيايد. خواجه حسن آن سبد بر دوش نهاده

از اينكه مي ديد در انظار مردم جامه گرانبهايش آلوده به خون و نجاست مي شود ازشرم و

خجالت مي مرد و مي رفت. چون نزد شيخ آمد ، شيخ او را گفت: به بازار برو و بپرس كه

مردي را ديده اند كه سبدي پر ازشكنبه  و جگربند بر دوش مي كشد.خواجه حسن به

حكم و اشاره شيخ به بازار رفت و از محلي كه سبد بر دوش گذاشته بود از يكا يك

دكان داران مي پرسيد و هيچ كس نگفت من چنين كسي را ديده ام . چون نزد شيخ آمد،

شيخ گفت: اي حسن! آن تويي كه خود را مي بيني .آن ذهن اغواگر توست كه تو را در

چشم تو مي آرايد او را قهر مي بايد كرد.

هر چه جهل و ناآگاهی ما بیشتر باشد بیشتر در مورد خیلی از مسائل که هیچ شناختی

نسبت به آن نداریم قضاوت می کنیم. ما تحت تاثیر باورها و افکار و عقایدمان هستیم و

اگر خطا و اشتباه باشند ما را به بیراهه می برند زیرا اندیشه انسان، به صورت رفتار

ظاهر میگردد و آنچه که به نفس ما قدرت می دهد جهل و نادانی ماست گاهي اوقات

حركتي مي بينيم به اشتباه فكر مي كنيم منظورآن شخص، ما هستيم و در ذهن خود آن را

تفسير بزرگ كرده و دليل دشمني و كدورت را ايجاد مي نماييم. در کل معمولا زمانی قضاوت

می کنیم که عجول  ،بدبین ،ظاهر بین ،خود خواه و خودمحور هستیم،به جای

عقل از احساس استفاده می کنیم.

ما ره ز قبله سوی خرابات می‌کنیم / پس در قمارخانه مناجات می‌کنیم

گاهی ز درد درد هیاهوی می‌زنیم /گاهی ز صاف میکده هیهات می‌کنیم

چون یک نفس به صومعه هشیار نیستیم / مست و خراب کار خرابات می‌کنیم

(عطار)


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: جمعه 15 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی